در این قسمت مطالبی از کتاب قانون و شفا درج کرده ام. با توجه به اینکه درک علمی دقیق این مطالب توسط پزشکان متخصص طب سنتی مقدور است اینجانب اقدام به توضیح مطالب طب مکمل و سنتی برطبق نیازها و فرهنگ واژگان امروزی نموده ام
در توضیح نیروی باه
بدانکه آمیزش از سببهای باقی ماندن انسان در این دنیا است که خداوند متعال آنرا برای آنمنظور قرار داده است و البته پیش از آن اسباب کلی را پس از ایجاد مبدأ آفریده است اما این راه نزدیکتر میباشد و ابزار آن به همین طور آفریده شده، کار را از سایر راههایی که ممکن میببود آسانتر کرده است، بنا بر این قدرت خداوند راههای دیگر را بر نگزیده است وبهمین دلیل افراد را نر و ماده و برای هر کدام ابزاری مناسب آفریده است. پس اگر کسی بمنظور واگذاردن دنیا از این راه روگردان باشد از راه حکمت خدایی بیرون رفته و بر خلاف صنعت خداوند حکیم گام برداشته است چنین دستوری هم از طرف خداوند صادرنگردیده است بلکه این حکماهستند که پرهیز از این کار را روا میدانند، اماپسندیده بودن آن نوعی است و نه شخصی، زیرا اگر غیر از این که هست بود با همه دشواریها و ناراحتی هایی که ممکن است بدنبال آن باشد هیچکس بدان اقدام نمیکرد مگر آنکه ناچار باشد یا از شدت ایمان و فقط برای اطاعت امر خدا آن دشواری را بر خود میگذاشت، بنابراین خداوند در نفس انسان و حیوان گرایش وخواست زیادی برای این عمل آفریده و لذتی در آن قرار داده است. پس معلوم شد که سببهای این کار از اندامهای رییسه بدن و بزرگترین سبب، روح نفسانی است که مرکز آن مغزمیباشد. پس ناتوانی جنسی یاازجهت آفرینش اندامهای رییسه و کمی بنیه است که در این صورت درمانی ندارد مگر آنکه تقویت آن اندامها تا حدی ممکن باشد هر چند که چندان زیاد نخواهد بود، یا از ضعفی است که از جهت مسایل روحی یا حیوانی، داخلی یا خارجی پیش آمده که دراین حالت درمان پذیر است و این مطلب در همه درمانها عمومی است زیراپزشک نمیتواند چیزی را که وجودندارد بیافریند اما شاید بتواند یک نابهنجاری رادرمان کند، از همین رو است که ما میگوییم که حکمت آشکار کردن چیزهایی است که هست نه چیزهایی که نبوده است، بنابراین اشخاص ناتوان نباید به دنبال زیاده روی باشند و غیر از آنچه خداوندخواسته است بخواهند و گرنه به رنج و بیماری گرفتار میشوند که یا از زیادی آمیزش پیدا میشود یا ازبکاربردن داروها. زیان نزدیکی برای آنانکه ناتوانند بیش ازآنست که بشمار آید زیرا این کار حرارت غریزی را خاموش میکند، وحرارتی غیر طبیعی را برمیانگیزد ازنیرو و نشاط میکاهد نیروی کارهای طبیعی و روحی را کم میکند، جنبشها را سنگین مینماید، آدمی را از رویدادها تأثرپذیر میکند معده و کبد را ناتوان میکند،بدی گوارش پدید می آورد، اندامهای اصلی را می خشکاند، پیری زودرس، لاغری، خشک گوشتی، کم خونی، رنگ پریدگی و ناتوانی نبض را ایجادمیکند و به پی ها زیان میرساند، سبب نزله ها و لرزش اندامها و ضعف حرکات میگردد،سینه و ریه و کلیه ها از آن زیان میبینند و لاغر میشوند و برای آنها که عادت دارند باد و نفخ و نیز درد پا و مفاصل و عرق النساایجادمیکند، بخصوص آنکه آمیزش در هنگام پری معده انجام گردد و بدن شخص لاغر و مزاج او خشک، رگهایش تنگ و خون او کم باشد و اگرچنین بود یا آدمی پیر باشد باید از این کار آنچنان بپرهیزد که از دشمن خطرناکی میگریزد، بخصوص اگر بیمارباشد یا مدت کمی از بهبودی او گذشته باشد. مناسبترین افراد برای این کار کسی است که دارای مزاج خونی و بدنی نیرومند باشد و اینان کسانی هستند که سرخ و سفید، پرگوشت، گشادرگ، پرخون، پرمنی و پرمو هستند و اندامهای رییسه آنها نیرومنداست و اینهایند کسانیکه برای باقی گذاردن نسل آفریده شده اند و چیزهایی که برای این منظور مناسب است به آنها داده شده است. اما قاعده کلی این است که آنگاه به این کار بپردازند که یک هیجان و اشتهای طبیعی و واقعی در کار باشد.به هر حال برای کسی که در نزدیکی زیاده روی میکند خون گیری، خستگی، عرق کردن در حمام و مانند آن روا نیست و باید مراعات وضع مزاجی خودرا ازجهت گرمی و سردی بکند، باید غذای زیادتری بخورد، بیشتر بخوابد و بیشتربیاساید، بیشتر عطربکارببرد و سرمه بکشد. در اینجا پاره ای ازغذاهایی که زیادکننده منی است را نام میبریم:پیاز، شاهی، هویج، شلغم، نخود، تره، نعناع، لوبیا، شنبلیله، نان گندم پوست گرفته، گردو، بادام، پسته، فندق، نارگیل، کنجد، شکر، عسل، شیر، موز، خرماو