نکته مشترک در همه این نظریه ها این است که تغذیه با مسائل روانشناختی رابطه دارد.امروزه مباحثی همچون تغذیه و ارتباط آن با نگرش های فرد به خود،جهان و آینده مورد نظر بوده و چه بسا همین امر منجربه بروز اختلالاتی در خوردن و تغذیه گردد.با وجود اهمیت آشکاری که این مساله در زندگی افراد دارد و آنگونه که ضرورت این مساله اقتضا می کند، چندان مورد توجه روانشناسان مخصوصا روانشناسان ایرانی قرار نگرفته است.( امینی نژاد،دهقان،میر رضایی،۱۳۸۴)
تحقیق در فرایندهای روان شناختی زیر بنای این اختلالات به بعضی مشترکات و برخی تفاوت ها اشاره دارد.الکوهای خوردن و نرمش اغلب نابهنجارند، و نیز گرسنگی ، اشتها و سیری ممکن است مختل باشند.هر سه شکل در بین زنها شایع است.بیماران بی اشتها و پرخور مونث هستند و زنهای بیشتری و در پی کمک حرفه ای یا تجارتی برای کاهش وزن بد می آیند.(لیندزی،پاول، به نقل از زایینیان)
خوردن و نگرش اجتماع در مورد افراد در زندگی انسان تاثیر دارد با توجه به اینکه جامعه به لاغر بودن تاکید زیادی دارد. در این میان،جوانان بخصوص دختران به خاطر همین مساله راه های مختلفی مثل رژیم غذایی سخت و محدود در پیش گرفته اند که در بسیاری از موارد خطرات بسیار شدید جسمی و روانی را برای افراد به دنبال دارد.( امینی نژاد،دهقان،میر رضایی،84.طرح پژوهشی)
اختلال خوردن یکی از طبقات تشخیصی اختلالات روانپزشکی بزرگسالان است. اختلال خوردن با نوعی ترس از افزایش یا کاهش وزن، اشتغال ذهنی درباره وزن ، افزایش یا کاهش مداوم وزن همراه است.( انجمن روانپزشکی آمریکا،2000، نقل شده از نیکخو، یانس 1381)
اختلال خوردن: از شایع ترین مشکلات روانپزشکی در زنان جوان است و مرگ و میر زیادی را به همراه دارد.اختلال خوردن برحسب اشفتگی زیاد و شدید در رفتار خوردن مشخص می شود که معمولا نخستین بار در دوره شیرخوارگی یا اوایل کودکی تشخیص گذاشته می شوند.مانند هرزه خواری، اختلال نشخوار و اختلال تغذیه شیرخوارگی یا اوایل کودکی.که در بخش اختلال های تغذیه و خوردن در شیرخوارگی یا اوایل کودکی گنجانده می شوند.( لیندزی[2]،پاول[3] به نب از یانس و نیکخو1379)
طبقه بندی اختلال خوردن
این بخش مشتمل بر دو تشخیصی مشخص، یعنی بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی است.