با “بيماران مشكل” راه و روش عادي درمان كار نميكند. به طور مثال، آنها از فعاليت كمتر و سكوت درمانگر اصلاً راضي نيستند و به آن اعتراضهاي مكرر دارند.دريافت صرفاً تعبير و همدلي با احساسات و تجربيات خود از جانب درمانگر را بسيار ناكافي و محروم كننده مييابند و از او به صورت نسبتاً روشني ميخواهند كه “كار ديگري” بكند: فعاليت بيشتر، سؤالات بيشتر، اظهار نظر، دادن اطلاعات شخصي، راهنمايي، تشويق، حد و حدود گذاشتن و غيره؛ وگرنه تهديد به قطع درمان ميكنند. در چنين شرايطي درمانگر خود را با دو امكان مواجه ميبيند: تطبيق خود و تغيير چهارچوب درماني يا قطع درمان. همان طور كه وينيكات به بیماران بدوی که از ساختارهای روانی ابتدایی در رنج هستند اشاره می کند، وی می گویدچنين بيماراني قبل از ورود به مرحله ی تحليل، احتياج به يك دوره “مديريت “ دارند.آنها ابتدا ميبايد تجربه “ تأمين نياز “ که آکنده از حمایت است را كسب كنند و سپس ميتوانند در مرحله ی بعدي كه تحليل است حضور واقعي پيدا كنند.
از ديدگاه رشدي، چنين پديدهاي در درمان را ميتوان به اين صورت فرض كرد كه چنين فردي به نوعي در حال گفتن اين است: ‘من رشدم در جايي متوقف شده، ميخواهم ادامه پيدا كند، منتهي بايد برگرديم به همان جايي كه متوقف شده و از همانجا شروع كنيم، وگرنه من به خودم خيانت كردهام’.
در اثر توجه به چنين نقطهنظرهاي رشدي است كه درمانگر باتجربه، نه ‘اصولگرا’ ميتواند به بيمارش فرصت دومي را براي ادامه رشد بدهد. چنين درمانگري اين آزادي و خردمندي را دارد كه پا فراتر از تئوري و چهارچوبهاي خشك بگذارد و آنچه بيمار ميگويد را به عنوان نيازهاي واقعي رشدي وي بشنود، نه به طور مثال، به عنوان مقاومت يا خواستههاي نوزادانه پسرونده.
بنابراين در ابتدا با تطبيق خود با بيمار (نه فشار آوردن بر وي كه برعكس، او خود را با درمان تطبيق دهد!) یعنی با تأكيد بیمار بر روي اينكه چگونه اين رابطه درماني ميتواند آغازگردد، از خود، پاسخگویی بهینه نشان ميدهد. فقط پس از گذشتن از اين مرحله (كه خود ميتواند ماهها يا سالها طول بكشد چرا كه سالها بياعتمادي بر روي اعتماد لطمه خورده اوليه او، مانند برجهايي تنومند و بلند، افراشته شدهاند) ممکن است بيمار به مرحلهاي برسد كه روابط ابژهاي منسجمی آغاز گردد. يعني براي خود و ديگري تا حدی تمايز و فرديت قائل شود كه پيش شرط بهرهگيري از “تحليل” و “تعبير” است. به عبارت ديگر، مرحله ی پستان، شير و بلعيدن، قبل از مرحله ی ‘فاصله با ابژه ‘غذاي جامد و جويدن است.دقیق تر آنکه، انتقال آينگی ادغامي قبل از انتقال آينهاي با بیماران سخت و یا بدوی لزوم پیدا می کنند.
…………………… دکتر مرادی……………………….