حملات پانيک( حمله هراس) يک نوع پاسخ به شرايط استرس زا مي باشد. تفاوت آن با ديگر پاسخ هاي بدن نسبت به عوامل شروع کننده ي استرس تنها در شدت و علائم آن مي باشد. حمله ي پانيک يک دوره ي احساس ترس شديد است که بطور موقت فعاليتهاي عادي فرد را مختل مي سازد. شروع آن معمولاً ناگهاني و بدنبال يک عامل محيطي آزاردهنده يا دلهره آور است.

هر چند براي فرد اغلب احساس ترس و ناراحتي شديد را ايجاد مي کند، مکانيزم آن در حقيقت يک واکنش تکاملي بدن است که به آن اصطلاحاً fight-or-flight response (اين پاسخ يک پاسخ حاد به استرس خوانده مي شود که توسط والتر کانون در سال 1929 توصيف گرديد. بر اساس اين تئوري حيوانات در مقابله با خطرات يک سري شارژهاي الکتريکي از دستگاه سمپاتيک خود صادر مي کنند که آنها را براي فرار يا مبارزه آماده مي سازد.

اين پاسخ بعدها به عنوان اولين مرحله ي نشانگان تطابق عمومي که پاسخهاي استرس در مهره داران را تنظيم مي کند، شناخته شد.)مي گويند. نشانه ها شامل لرزش ، تنگي نفس ، تپش قلب ، درد سينه ، تعريق ، تهوع ، سرگيجه ، احساس سبکي در سر و احساس خفگي مي باشد. در هنگام حمله ي پانيک مقادير زيادي آدرنالين در خون ترشح مي شود. بسياري از افراد که براي اولين بار دچار اين حملات مي گردند ،فکر مي کنند که دچار حمله ي قلبي شده ، در حال از دست دادن عقل خود هستند و يا دارند مي ميرند.

بسياري مي گويند اين حملات دلهره آورترين وقايع زندگي آنها بوده است. اگر اين حملات بصورت مکرر و غير منتظره اتفاق افتد بعنوان بيماري پانيک تلقي خواهد شد ، ولي حملات پانيک در جريان ديگر بيماريهاي اضطرابي نيز اتفاق مي افتد. بعنوان مثال کساني که دچار فوبيا(ترس از مکانهاي سربسته ، ارتفاع ، جاهاي پرازدحام و … ) هستند ، ممکن است حملات پانيک را با قرار گرفتن در شرايط اضطراب آور تجربه کنند.

بيماران دچار حملات پانيک بخوبي با داروهاي ضد اضطراب و ضد افسردگي درمان مي شوند. مشخصه اصلي اختلال پانيك، وقوع خود به خود و غيره منتظره حملات پانيك است كه شامل حملات و دوره هاي مجزاي ترس شديد هستند. فراواني بروز حملات از چند نوبت در روز تا صرفا تعداد انگشت شماري حمله در يك سال فرق مي كند.

نخستين حمله پانيك اغلب كاملاً خود به خود است. اما گاه حمله هاي پانيك به دنبال آشفتگي، فعاليت بدني، فعاليت جنسي يا آسيب هيجاني متوسطي روي مي دهند. وقتي حمله پانيك آغاز مي شود، علايمش در عرض ده دقيقه به سرعت تشديد مي شود.

علايم رواني عمده اين بيماري عبارتند از، ترس مفرط و احساس قريب الوقوع بودن مرگ و نابودي. بيمار غالباً نمي تواند علت ترس خود را بيان كند. ممكن است دچار اغتشاش شعور شود و در تمركز اشكال پيدا كند. برخي نشانه هاي جسمي حمله پانيك عبارت است از افزايش ضربان قلب، احساس تپش قلب، تنگي نفس و تعريق. بيمار اغلب مي كوشد محلي را كه در آن قرارگرفته است ترك كند تا از كسي كمك بگيرد. حمله عموماً بيست دقيقه و ندرتاً بيش از يك ساعت طول مي كشد.

بيمار ممكن است در حين حمله دچار مسخ شخصيت (depersonalization)يا مسخ واقعيت (derealization) شود.
علايم حمله پانيك ممكن است سريع يا به تدريج برطرف شود. گاه بيمار در فاصله حملات از ترس اينكه حمله ديگري به سراغش بيايد، دچار اضطراب انتظار مي گردد.

نگراني جسمي از مرگ به دليل مشكل قلبي يا تنفسي ممكن است كانون اصلي توجه بيمار در حين حلمه پانيك باشد. گاه بيمار فكر مي كند تپش قلب و درد قفسه سينه اش نشانه آن است كه دارد مي ميرد. حدود 20% از بيماران در حين حمله دچار حلمه هاي افتش (سنكوپ) مي شوند. اين بيماران افراد جوان 20 تا 30 ساله هستند كه به بخش فوريت ها مراجعه مي كنند و با اينكه از نظر جسمي سالم اند، اصرار مي كنند كه دچار حمله قلبي شده اند و دارند مي ميرند.
?#ملاکهای_تشخیصی_حمله هراس?

?معيار A:
حملات وحشتزدگی غیر منتظره عودکننده، حمله وحشتزدگی، هجوم ناگهانی ترس شدید یا ناراحتی شدید است که ظرف چند دقیقه به اوج می رسد و در طول این مدت چهار (یا تعداد بیشتری) از نشانه های زیر روی می دهند:
توجه: هجوم ناگهانی می تواند از حالت آرامش یا حالت مضطرب روی دهد.
١.? تپش های قلب، کوبش قلب، یا شتاب سرعت قلب
٢.? عرق کردن
٣.? لرزیدن یا تكان خوردن
٤.? احساس کمبود نفس یا خفه شدن
٥.? احساسات خفگی
٦.? درد یا ناراحتی قفسه سینه
٧.? تهوع یا ناراحتی شکمی
٨.? احساس گیجی، بی ثباتی، منگی، یا ضعف
٩.? احساس سرما یا گرما
١٠.? اختلالات بساوشی (احساسات کرختی یا مور مور)
١١.? مسخ واقعیت (احساس عدم واقعیت) یا مسخ شخصیت (جدا بودن از خویشتن)
١٢.? احساس از دست دادن کنترل یا «دیوانه شدن»
١٣.? ترس از مردن
▪️توجه: نشانه های خاص فرهنگ (مثل زنگ زدن گوش، سفتی گردن، سردرد جیغ کشیدن یا گریه کردن غیر قابل کنترل) ممکن است دیده شوند. چنین نشانه هایی نباید به عنوان یکی از چهار نشانه لازم به حساب آیند.

?معيار B:
حداقل یکی از حملات،١ ماه (یا بیشتر) یکی یا هر دو مورد زیر را در پی داشته است:
١.? نگرانی مداوم در مورد حملات وحشتزدگی دیگر یا پیامدهای آنها (مثل از دست دادن کنترل، دچار حمله قلبی شدن، «دیوانه شدن»)
٢.? تغییر ناسازگارانه قابل توجه در رفتار مرتبط با حملات (مثل رفتارهایی که برای اجتناب کردن از دچار حملات وحشتزدگی شدن ترتیب یافته باشند، مانند اجتناب از ورزش یا موقعیت های ناآشنا).

?معيار C:
این اختلال ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد (مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو) یا بیماری جسمانی دیگر (مثل پرکاری تیروئید، اختلالات قلبی – ریوی) نیست.

?معيار D:
این اختلال با اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نمی شود (مثلا حملات وحشتزدگی فقط در پاسخ به موقعیت های اجتماعی ترسناک، نظیر آنچه در اختلال اضطراب اجتماعی مشاهده می شود؛ در پاسخ به موضوعات یا موقعیت های فوبیک محدود، نظیر آنچه در فوبی خاص دیده می شود؛ در پاسخ به وسواس فکری، نظیر آنچه در اختلال وسواس فکری – عملی مشاهده می شود؛ در پاسخ به یادآوریهای وقایع آسيب زا، نظیر آنچه در اختلال استرس پس از آسیب دیده می شود؛ یا در پاسخ به جدایی از اشخاص دلبسته، نظیر آنچه در اختلال اضطراب جدایی مشاهده می شود؛ روی نمی دهند).

علل_بيولوژيك_?
١.? نقش هايپرونتيلشن:
يعني نوعي تنفس زياد از حد و بيشتر از آنچه بدن نياز دارد، كه باعث ميشود غلظت دي اكسيد كربن خون كمتر از ميزان عادي شود و در نتيجه PH خون بالا رود. افزايش PH باعث مي شود كه به سلولهاي بدن اكسيژن به اندازه كافي نرسد.
?آزمايش “چالش بيولوژيك” تا حدودي توضيح بالا را تاييد كرده است.
?همچنين حساسيت به افزايش گاز دي اكسيد كربن يك عامل خطر براي اختلال وحشتزدگي به حساب مي آيد و نظريه ي “آژير خطر خفگي” را به وجود آورده است.

٢.? اختلال در شبكه ي نور آدرنالين:
ممكن است در اثر فعاليت بيش از حد در شبكه ي نورآدرنالين به وجود بيايد.
?بعضي روان شناسان نيز معتقدند، كه افراد مبتلا  در نورون هاي GABA نقص دارند.

 

?#علل_پسيكولوژيك_اختلال_وحشتزدگي?

?به علت شدت سمپتوم هاي فيزيكي ، بسياري از محققان به دنبال علل بيولوژيك گشته اند. اما معلوم شده است كه عوامل پسيكولوژيك و كاگنيتيو مهمي نيز وجود دارند كه به ايجاد و تداوم اختلال وحشتزدگي كمك مي كنند.

١.? شرطي سازي كلاسيك:
?روان شناساني كه براي توضيح حمله هراس از شرطي سازي كلاسيك استفاده ميكنند، معتقدند كه محركهاي دروني(مثلا تپش قلب) و محرك هاي بيروني(مثلا آسانسور پر ازدحام، پل هوايي)، كه در اولين حملات  روي ميدهند(حملات هراس محرك هاي غير شرطي هستند)، مي توانند به محرك هايي شرطي تبديل شوند كه قادر هستند اضطراب پيش بين(anticipatory anxiety) (پاسخ شرطي) يا حملات هراس را آغاز كنند.

٢.? حساسيت به اضطراب:
?منظور از حساسيت به اضطراب(anxiety sensitivity)، تمايل فرد به ترسيدن از سمپتوم هاي مربوط به اضطراب (مثلا، افزايش ضربان قلب، عرق ريختن، گرفتگي عضلات، و سردرد) است، زيرا اين باور در او نهفته است كه اين گونه سمپتوم ها پيامدهاي منفي به دنبال خواهند داشت(مثلا حمله ي قلبي).

٣.? فاجعه انگاري:
?بعضي از روانشناسان معتقدند كه حملات هراس به اين علت روي مي دهند كه افراد احساس هاي فيزيكي خود را به طور فاجعه آميز تهديدكننده تفسير ميكنند(از كاه كوه ميسازند). بسياري از حس هاي بدني ابهام آميز هستند. مثلا، تپش نامنظم قلب مي تواند به معناي حمله ي قلبي قريب الوقوع باشد(تفسير منفي)، يا مي تواند به اين معنا باشد كه يكي از كساني كه فرد به شدت او را دوست دارد همين حالا وارد اتاق او شده است(تفسير مثبت).
✔️نكته: افراد مبتلا به حمله هراس نسبت به افراد مبتلا به ساير اختلالات اضطرابي يا نسبت به افراد گروه كنترل، در آزمون ASI نمرات بالاتري كسب ميكنند.

 

حمله پانیک میتواند به سه شکل عمده باشد:

حمله ای که بصورت غیر منتظره اتفاق می افتند که در آن شخص نمیتواند علت خاصی را برای آن جستجو کند.

حمله ای که در جاهای بخصوص (مثلاً محل کار، اتاق سخنرانی، و غیره) یا فکرکردن راجع به آنها اتفاق می افتد.

و حمله ای که میتواند با محلات یا تفکرات خاص ارتباط داشته باشد ولی لزوماً همینکه شخص به آن محل رسید یا راجع به یک موضوع نگران کننده فکر کرد اتفاق نیافتاده و مدتی را در بر میگیرد تا ظهور کند.

این علایم ممکن است بتدریج یا نسبتاً سریع برطرف گردند.

 انواع درمان هاي حملات پانيك شامل:
دارو درماني، توان بخشي و روش هاي آرام سازي (relaxation) است كه مي تواند به شما در كنترل اين حملات كمك فراواني كند. نكات ديگري كه مي تواند آرامش بيشتري به فرد دچار حمله دهد شامل اين موارد است: اطمينان دادن به بيمار مبني بر اينكه اين علايم مربوط به يك بيماري شناخته شده است و باعث مرگ نخواهد شد، تشويق بيمار به تنفس آرام و عميق در مواقع تنگي نفس، اجتناب از مصرف كافئين و نيكوتين.
به علت سمپتوم هاي فيزيكي و رنج آوري كه اختلال به همراه مي آورد، اولين درمان “دارو درماني” است.
?با اين، شواهد زيادي نشان مي دهند كه “مواجهه درماني” استاندارد شده يا درمان “شناختي-رفتاري” (CBT) نيز به اندازه ي داروها(حتي بيشتر) در بلند مدت موثر واقع مي شوند.
?در درمان هاي مبتني بر مواجهه يا قرارگيري در معرض(exposure-based treatments)، از درمانجو خواسته مي شود تا، در محيط تحت كنترل و امن آزمايشگاه، شرايطي به وجود آورد تا به حمله ي وحشت زدگي دچار شود.براي مثال اگر درمانجو هميشه پيش از حمله ي وحشت زدگي به طور موقت سرگيجه مي گيرد، از او خواسته مي شود كه در حالت نشسته روي صندلي آنقدر بچرخد كه گيج شود، يا اگر هايپرونتيليشن جرقه ي آغاز گر است، از فرد خواسته مي شود، براي مدتي، تند و عميق نفس بكشد. به هنگام بروز اولين سمپتوم هاي فيزيكي وحشت زدگي از درمانجو خواسته مي شود تا از تكنيك هاي ذهني(شناختي) و جسمي(فيزيكي) مخصوص كه براي كنترل حمله طراحي شده اند(مثل ريلكسيشن) استفاده كند.
?درمان CBT براي اختلال وحشتزدگي اين موارد را شامل مي شود:
١.? اطلاعات مهم و مفيد به درمانجو درباره ماهيت و خصوصيات فيزيولوژيك
٢.? آموزش تنظيم تنفس براي كنترل هايپرونتيليشن
٣.? شناسايي برداشت ها، باورها، و ادراكات اشتباه
٤.? ايجاد احساس هاي دروني و بيروني در آزمايشگاه براي از بين بردن ترس
٥.? از بين بردن رفتارهاي “ايمني” درمانجو كه باعث ادامه ي حملات وحشت زدگي مي شوند.

دوره درمان پس از بهبود اولیه که حدود یک ماه طول میکشد، در حدود 8 تا 12 ماه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed