معلوليت_ذهني

در DSM-IV از اصطلاح mental retardation(عقب ماندگي ذهني) استفاده مي شد، اما DSM-5 اصطلاح intellectual disability، معلوليت ذهني(اختلال رشد ذهني، يا با ترجمه صحيح تر، اختلال رشديِ ذهني) را به كار ميبرد.

ملاکهاي_تشخیصی_ناتوانی_عقلانی

☑️ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی) اختلالی است که در طول دوره رشد شروع میشود و کمبودهای عقلانی و عملکرد انطباقی را در زمینه های مفهومی، اجتماعی، و عملی در بر میگیرد. سه ملاک زیر باید برآورده شوند:

?معيار A:
کمبود هایی در کارکردهای عقلانی، مانند استدلال، حل مسئله، برنامه ریزی، تفکر انتزاعی، قضاوت، یادگیری تحصیلی، و یادگیری از تجربه، که ارزیابی بالینی و آزمودن هوش فردی و استاندارد شده آن را تایید کرده بشد.

?معيار B:
کمبودهایی که در عملکرد انطباقی که به ناتوانی در برآورده ساختن معیارهای رشدی و اجتماعی – فرهنگی برای استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی منجر شوند. بدون کمک جاری، این کمبودهای انطباقی، عملکرد را در یک یا چند فعالیت زندگی روزمره، مانند ارتباط، مشارکت اجتماعی، و زندگی مستقل، در مهد های متعدد، ناظر خانه، مدرسه، محل کار، و جامعه، محدود میکنند.

?معيار C:
شروع کمبودهای عقلانی و انطباقی در طول دوره رشد.
✔️توجه: اصطلاح تشخیصی ناتوانی عقلانی اصطلاح معادل برای تشخیص اختلالات عقلانی رشدی icd-11 است. گرچه در کتاب راهنمای dsm-5 از اصطلاح ناتوانی عقلانی استفاده شده است، اما هر دو اصطلاح در عنوان مورد استفاده قرار گرفته اند تا روابط بین سیستم های طبقه بندی دیگر را روشن کنند. علاوه بر این، قانون فدرال در ایالات متحده اصطلاح ناتوانی عقلانی را جایگزین عقب ماندگی ذهنی کرده است، و نشریات پژوهشی از اصطلاح ناتوانی عقلانی استفاده میکنند بنابرین، ناتوانی عقلانی اصطلاحی است که در حرفه های پزشکی، آموزشی، و حرفه های دیگر، و نزد عموم مردم و گروه های مدافع، رایج است.
درجه_بندي_معلوليت_ذهني_در_5_DSM

?در DSM-5 معلوليت ذهني بر اساس شدت آن و توانايي فرد در زمينه ي اجتماعي و عملي به چهار گروه(اسپسيفاير) تقسيم مي شود.
١.? معلوليت ذهني خفيف(mild): اين افراد معمولا مهارت هاي اجتماعي و اوتباطي را به اندازه ي كافي كسب مي كنند و در بزرگسالي مي توانند مهارت هاي اجتماعي و شغلي كافي به دست آورند، تا حداقلِ خودكفايي را داشته باشند
٢.? معلوليت ذهني متوسط(moderate): افراد مبتلا به معلوليت ذهني متوسط به گفتگوهاي ساده مي پردازند و با حمايت و نظارت ديگران مي توانند شغل هاي كوچكي به دست بگيرند و خود را سرگرم كنند.
٣.? معلوليت ذهني شديد(severe): افراد مبتلا به معلوليت ذهني شديد زبان را به خوبي ياد نميگيرند، و در مهارت هاي خودگرداني مشكل دارند. افراد اين گروه معمولا به نظارت بسيار زياد نياز دارند اما مي توانند كارهاي بسيار ساده را ياد بگيرند؛
٤.? معلوليت ذهني عميق(profound): اكثر اين افراد يك سمپتوم نورولوژيك شناخته شده دارند، كه علت اصلي ناتواني آنهاست. آنها به بعضي دستورات ساده واكنش نشان مي دهند ولي هيچ گونه توانايي كلامي ندارند، يا توانايي كلامي آنها بسيار اندك است. آنها معمولا در سازمانهاي مخصوص، به صورت شبانه روزي و دايمي، نگهداري مي شوند.

?#عوامل_بيولوژيك_در_معلوليت_ذهني?

?عموامل بيولوژيك، بزرگترين گروه شناخته شده معلوليت ذهني است كه آنها را به سه گروه تقسيم ميكنيم: كروموزومي، متابوليك، و جنيني.

?در ادامه هركدام از اين عوامل توضيح داده خواهند شد.
?#عوامل_كروموزومي_در_معلوليت_ذهني

❄️سال هاست كه روانشناسان باليني كشف كرده اند كه انواع معلوليت ذهني، با ناهنجاري هاي كروموزوم X ارتباط دارند(كروموزوم تعيين كننده جنسيت).
❄️اين نا هنجاري ها معمولا به صورت ضعف فيزيكي در كروموزوم ها يا ناهنجاري هاي ناشي از تقسيم سلولي نا منظم در طول حاملگي نشان داده مي شود.
شناخته شده ترين ناهنجاري هاي كروموزومي عبارتند از “سندرم داون” و “سندرم X شكننده”.
١.? سندرم داون:
?در سندرم داون فرد در جفت ٢١ كروموزوم ها يك كروموزوم اضافي دارد،
?اين سندرم به سن مادر نيز ميتواند وابسته باشد(با افزايش سن مادر خطر بيشتر ميشود)، قد و انگشتان كوتاه، چهارشانه، زبان بزرگ و پر شيار، مشكلات قلبي(در اكثر آنها)، ناتواني ذهني شديد يعني هوشبهر بين ٣٥ تا ٥٥ از ويژگي هاي اصلي آنهاست.
✔️نكته: بهترين آزمايش براي پيش بيني كردن بروز سندرم داون آزمايش “آمينوسنتسيس” است.

٢.? سندرم Xشكننده:
?اين سندرم را سندرم مارتين-بِل نيز مي نامند.
?در اين سندرم، كروموزوم X از لحاظ فيزيكي ضيف است و احتمال دارد “تا” يا “شكسته” شود.
?اين افراد معلوليت ذهني خفيف تا متوسط دارند و گاهي نقص زباني و مشكلات رفتاري(مثلا نوسانات خلقي) نشان مي دهند.
?ويژگي هاي آنها عبارتند از، صورت دراز و بزرگ، گوش هاي بزرگ، مشكلات يادگيري خاص(در بعضي از آنها)، كمبودهاي هيجاني و سمپتوم هاي خاص اوتيسم(در بعضي از آنها).
✔️نكته: معلوليت ذهني در افراد مبتلا به سندرم X شكننده بيشتر در “پسرها” ديده مي شود، زيرا فقط يك كروموزوم X دارند، اما در دخترها، هر دو كروموزوم X هستند.
?#عوامل_متابوليك_در_معلوليت_ذهني?

▪️اختلالات متابوليك زماني روي مي دهند كه توانايي بدن در توليد يا تجزيه ي مواد شيميايي نقص پيدا مي كند.
▪️اختلالات متابوليك انواع مختلف دارند و بسياري از آنها مي توانند در توانايي ذهني تاثير بگذارند.
▪️اين گونه اختلالات معمولا در اثر عوامل ژنتيك به وجود مي آيند و ممكن است با يك ژن “مغلوب” حمل شوند.
▪️ژن مغلوب، ژني است كه بايد روي هر دو كروموزوم وجود داشته باشد تا علايم بيروني(outward signs) يك ويژگي خاص را نشان دهد.
▪️وقتي هردو والد ژن مغلوب دارند، احتمال دچار شدن فرزندان آنها به اختلالات متابوليك مربوط به آن ژن بسيار زياد است.
دو مورد از اختلالات متابوليك، كه ژن ها تعيين ميكنند، “فنيل كتونوريا(PKU)” و سندرم “تاي_ساكس” است.
١.? فنيل كتونوريا(PKU): مشكل در عملكرد ژن مسئول آنزيم فنيل آلانين هيدروكسيلاز. براي اين افراد رژيم غذايي مخصوص در نظر گرفته ميشود.
٢.? تاي ساكس: علت آن جهش ژني در ژن هگزا روي كروموزوم شماره ١٥ است. مهارت هاي حركتي، شناختي، و كلامي افت سريع نشان ميدهد.

?#علتهاي_جنيني_در_معلوليت_ذهني?

?از لحظه ي لقاح تا ٧روز پس از زايمان، دوره ي بسيار، سرنوشت سازي است.
?به همين علت، عوامل جنيني و عوامل بلافاصله بعد از تولد، رشد عادي را به خطر مي اندازند، و ميتوانند، باعث معلوليت ذهني دائمي شوند.
?يك نوع از اين خطرها عواملي هستند كه در محيط زندگي جنين تاثير منفي ميگذارند، از جمله : بيماري هاي عفوني، سوء مصرف مواد، و سوءتغذيه مادر باردار.
?مثلا نبود يُد در رژيم غذايي مادر حامله موجب “كرتينيسم” ميشود، كه رشد فرد آهسته شده، و معلوليت ذهني، و جثه ي كوچكي دارند.
بيماري هاي عفوني مادر در ٣ماهه اول حاملگي خطرناكتر از ساير اوقات هستند، زيرا در سه ماهه ي اول، جنين هيچگونه سيستم ايمني ندارد.
?بعضي از بيماري هاي رايج كه مي توانند باعث معلوليت ذهني كودكان شوند عبارتند از: سرخجه(سرخك آلماني)، سفليس و HIV.
✔️نكته: سوء مصرف الكل در مادر باردار ممكن است به “سندرم جنينِ الكليزه ” منجر شود.

 

♻️#روشهاي_پيشگيري_معلوليت_ذهني♻️

✅بسياري از معلوليت هاي ذهني قابل پيشگيري هستند، مخصوصا اختلالاتي كه در دوره ي جنيني و در طول حاملگي مادر روي ميدهند.
✅براي مثال، سندرم جنين الكليزه يكي از علتهاي مهم معلوليت ذهني است.
✅استراتژي هاي طراحي شده براي پيشگيري سعي ميكنند، مادراني را كه احتمالا به سوء مصرف الكل، مبادرت خواهند كرد، شناسايي كنند، و به آنها مشاوره دهند.
✅نحوه ي شناسايي اين مادران با مشاوره، و يا پرسشنامه هاي تشخيصي صورت ميگيرد.
✅پيشگيري را با روش هاي ديگر نيز ميتوان انجام داد؛ مثلا، مشاوره ژنتيك باعث شناسايي زناني ميشود، كه احتمالا كودكاني با معلوليت ذهني به دنيا خواهند آورد. اين افراد درباره ي خطرات مختلف اطلاعاتي دريافت ميكنند، و درباره ي اقدام به حاملگي و ادامه ي آن مورد مشاوره قرار ميگيرند.
✅همچنين آزمايشهاي مختلف از جمله آزمايش خون ، آزمايش مايع مشيميه(آمنيون) و آمينوسنتس احتمال وقوع سندرم داون، بيماري تاي ساكس، فنيل كتونوريا و ناتواني ذهني ناشي از سرخجه مادر زادي را پيش بيني ميكنند.
✅سوء تغذيه مادر نيز ميتواند در كرتنيسم دخيل باشد كه مكمل هاي يد دار براي پيشگيري به او داده ميشود، و يا غذاهايي كه فنيل آلانين كم دارند به مادران حامله براي پيشگيري از PKU داده ميشود.

 

?#شيوه_هاي_آموزشي_معلوليت_ذهني?

?آموزش مهارتهاي خودياري، اجتماعي و شغلي به افراد مبتلا به اختلالات ذهني، ميتواند كيفيت زندگي آنها را بهتر كند.
?اين مهارت ها عبارتند از: مهارتهاي خودياري و سازگاري(مثل توالت رفتن، غذا خوردن و لباس پوشيدن)، مهارت هاي زباني و ارتباطي (مثل زبان اشاره، زبان گفتاري، و درك مطلب)، مهارتهاي تفريحي، زندگي روزمره، كنترل انفجار خشم و …
?در اين زمينه بيشتر از روشهايي استفاده ميشود كه اصول شرطي سازي كلاسيك و شرطي سازي عامل را به كار مي برند.
?كاربرد نظريه يادگيري در اين زمينه ها “تحليل رفتار كاربردي”(applied behavioral analysis) ناميده ميشود.
?تحليل رفتار كاربردي يعني به كار بردن اصول نظريه هاي يادگيري(مخصوصا شرطي سازي عامل يا كنشگر) در سنجش و درمان افراد مبتلا به اختلالات رواني، مثلا توجه كردن به فرد يا تشويق وي.
✔️نكته: در “روشهاي دربرگيري” يا “اينكلوژن” كه امروزه در بسياري از كشورها به عنوان يك قانون درآمده است يعني، افراد مبتلا به اختلالات ذهني حق دارند، در مدارس عادي درس بخوانند و طبق نيازهاي ويژه ي خود آموزش ببينند.

 

 

کودکان استثنایی

همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً‌ مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودک استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن، از غیر عادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیشداوری می کند و غالباً ویژگیهای خاصی که کودکان استثنایی دارند ( نابینایی – ناشنوایی – عقب ماندگی و ) مشخصه اصلی آنها می شود . متاسفانه اکثر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی می کنند ودر قالب موارد سعی در مخفی کردن کودکشان در انظار عمومی دارند .

تعریف کودک استثنایی

کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان . و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند . در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود . بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد . در اینگونه کودکان واکنشها، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است . عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند . در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری، جسمی، عاطفی . عقلانی، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه، نابینا، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند .

پیشگیری

پیشگیری اولیه : جلوگیری از ظهور عوامل ایجادکننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد، اهمیت ویژه ای دارند. آموزش خانواده، ممانعت از ازدواجهای فامیلی، جلوگیری از حاملگی بعد از سنین ۳۵ سالگی، رعایت بهداشت حاملگی ( پرهیز از اشعه، دارو، ضربه به شکم، تغذیه مناسب مادر، جلوگیری و کنترل نمودن عفونت های مادرزادی و …. ) در پیشگیری اولیه بسیار مؤثر هستند. محافظت کودک پس از تولد بخصوص در دوره نوزادی و مداخله ی درمانی به موقع در موارد بیماری، مثل کم کاری تیروئیدی ( هیپوتیروئیدی ) نیز در جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی اهمیت دارد .

پیشگیری ثانویه

عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه کنترل آن جلوگیری از بروز آن است . به نظر نمی رسد داروهای خاصی نیز در کنترل پیشرفت اختلال مؤثر باشد. مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگازی آنها، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی و سطح کارآیی این افراد در خانواده و جامعه است.

پیشگیری ثالث

انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود کردن تأثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد . استفاده از روشهای توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ کارآیی عملی این افراد می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و سازگاری مناسب تر با استرسهای معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش کودک و خانواده، آموزش مهارت های کلامی، محیطی، ارتباطی، اجتماعی، همچنین آموزش های ویژه و فیزیوتراپی و آموزش های مهارت های جسمی همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک مؤثری باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed