سرد مزاجی جنسی ( بی میلی جنسی)
تورج شمشیری نظام، متخصص اعصاب و روان، بورد تخصصی روانپزشکی با گرایش سکس درمانگر، مشاور ازدواج و خانواده و زوج درمانگر، عضو انجمن روانپزشکان ایران
سرد مزاجی یا بیمیلی جنسی یکی از انواع شایع اختلالهای جنسی است که در زنان بیشتر از مردان دیده می¬شود. آمار جهانی سرد مزاجی را در 10 تا 25% زنان گزارش می¬کنند. البته در کشور ایران تحقیقات میدانی معتبری در این خصوص فعلا انجام نشده است ولی آمار غیر رسمی شیوع این اختلال را در یک¬سوم زنان ایرانی نشان می¬دهند که هشدار دهنده است. در واقع 50% علل طلاق در کشور بخاطر اختلالات جنسی و زناشویی صورت می¬گیرد و یکی از علل اصلی آن سردمزاجی یا بهتر بگویم عدم هماهنگی مزاجی زوجین است یعنی اگر زن سردمزاج با مرد سردمزاج ازدواج کند احتمالا تعارض جنسی زناشویی خاصی ایجاد نخواهد شد ولی اگر یکی از زوجین گرم مزاج و دیگری سرد مزاج باشد مشکلات عدیده ای میتواند ایجاد کند.فردی که به این اختلال جنسی مبتلا میشود، دچار کمبود یا فقدان تخیلات و تصورات و خیال¬پردازی های جنسی شده و میل و شهوت جنسی و رغبت و تمایل و شور و شوق برای شروع یک رابطه جنسی با همسر خود را از دست می¬دهد هرچند این کمبود و فقدان باید در طول یک دوره 6 ماهه اکثر روزها وجود داشته باشد هرچند که گاها ممکن است برطرف شود ولی در اکثر روزها و ساعات شبانه روز در فرد دیده شود. البته در صورتیکه 3 شرط زیر برقرار باشد: 1- دفعات تخیلات و فانتزی های جنسی و فعالیتهای جنسی فرد واضحا پایین تر از حد مورد انتظار سن و شرایط فرد باشد یا نسبت به میزان معمول قبل افت واضح کرده باشد2- این بی میلی جنسی ناشی از افسردگی و اضطراب و مشکلات عدیده زندگی نباشد و همچنین بخاطر مصرف دارو یا ماده مخدر یا ناشی از بیماری مثل مرض قند و کم کاری تیرویید و…نباشد 3- بی میلی جنسی باعث ناراحتی زیادی برای خود شخص یا مشکلات زیاد بین زوجین و نارضایتی همسر بیمار گردد. به عبارت دیگر اولا در افراد سطح نیاز به میل جنسی از فردی به فرد دیگر کاملا متفاوت است که بستگی به ژنتیک، تیپولوژی شخصیتی و سلامت جسمی و روانی دارد یعنی فکر کردن اندک به مسایل جنسی یا میل اندک الزاما به معنای سردمزاجی نیست چون ممکن است باعث ناراحتی فرد یا شریک جنسی فرد نشود و در ضمن خیلی وقتها در این افراد ممکن است ” میل واکنشی ” به رابطه جنسی وجود داشته باشد مثلا در یک رابطه عاشقانه و صمیمی و با شریک متناسب با ابعاد فکری و جسمی فرد و فقط ” میل خودانگیخته ” در آنها اندک باشد دوما سطح آستانه جنسی ممکن است از زمانی به زمان دیگر فرق کند مثلا در موقع امتحان و داشتن استرس یا مشاجره با همسر، تغییرات زیادی ممکن است در سطح میل جنسی ایجاد شود که با برطرف شدن آن، میل جنسی به وضعیت طبیعی متناسب فرد برگردد.
در خصوص شناسایی بی میلی جنسی مشخص کردن چند نکته حائز اهمیت است : 1- آیا فرد از زمان بلوغ دچار بی میلی جنسی بوده است یا بعدها و در طول زندگی در رابطه با جنس مخالف دچار چنین حالتی شده است یعنی در گذشته میل جنسی بالا بوده و در حال حاضر کاهش یافته است یا قبلا به شریک جنسی خود میل جنسی داشته و بعدا کاهش یافته یا از اول ارتباط با شریک جنسی خود، تمایل جنسی اندک بوده است یا خیر 2- آیا فرد به شریک جنسی خاص ، سردمزاجی نشان میدهد یا نسبت به تمام افراد جنس مخالف سردمزاج است یعنی مثلا فقط نسبت به همسر خود سردمزاج است یا نسبت به سایر افراد جنس مخالف هم شور و شوق جنسی نشان نمیدهد 3- آیا مشکل بخاطر مسایل روحی و روانشناختی مثل تعارضات زندگی زناشویی با همسر ایجاد شده است یا مسایل سلامت جسمی مثلا داشتن بیماری قند هم در این امر دخیل بوده است یا ترکیبی از هر دو یا هیچکدام 4- آیا بی میلی جنسی، ناشی از اختلال جنسی دیگری مثل مقاربت دردناک در زن یا انزال زودرس در مرد است یا خیر.
یک حالت شدیدتر سرد مزاجی به نام انزجار جنسی وجود دارد که به صورت بیزاری و اجتناب مدوام یا عودکننده شدید از تمام انواع تماس های جنسی با شریک جنسی است که شیوع آن کمتر از سردمزاجی است ولی شدت اختلال بیشتر و درمان آن مشکل تر است.در واقع در سردمزاجی تمایل جنسی اندکی وجود دارد ولی در انزجار جنسی تقریبا به صفر نزدیک شده است طوریکه از فعالیت جنسی دوری میکند یا اگر انجام شود همراه با احساسات منفی قوی و ناتوانی از لذت بردن از آن است.
علل سرد مزاجی
در اغلب موارد ، علل روانشناختی باعث بی میلی جنسی می¬شوند ( شاید بیش از دو سوم موارد) هرچند که گاها بیماری های جسمی یا مصرف دارو یا مواد مخدر هم در این زمینه نقش مهمی دارند. از مهمترین این علل:
1- تعارضات زناشویی : شاید بتوان شایعترین دلیل سردمزاجی در طول زندگی را، اختلافات زناشویی دانست. مشاجره لفظی و بویژه درگیری فیزیکی، به شدت میتواند میل جنسی را در زوجین تحت تاثیر خود قرار دهد که این مساله مخصوصا در زنان باعث شدت بیشتری برای کاهش میل جنسی خواهد شد زیرا اساس رابطه جنسی موفقیت آمیز مخصوصا برای زنان ، وجود صمیمیت و رابطه ارتباطی خوب در زمینه های غیرجنسی است. این سردمزاجی مخصوصا در افرادی که دچار طلاق عاطفی شده اند ( یعنی بیشتر همخانه هستند نه همسر) با شیوع بسیار زیادتری دیده می¬شوند. در واقع یک شریک جنسی خوب که هماهنگی فکری و بدنی متناسب با فرد دارد نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفاد میکند.
2- عدم وجود مهارت¬های زندگی و بلوغ ازدواج : هر ارتباطی برای زنده ماندن و تقویت شدن، نیازمند مهارت هایی است که فرد باید در این خصوص آموزش ببیند. مثلا مهارت حل مساله، یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی در زندگی زناشویی است یعنی وقتی با مشکلی روبرو شدیم چقدر توان ارائه راه حل های مناسب با بیشترین سود و کمترین آسیب دوطرفه به ذهن ما خطور می¬کند و چقدر توان سبک سنگین کردن مسایل برای انتخاب بهترین راه ممکن وجود دارد.به طور مثال، احساس می¬کنیم شوهر با خانم دیگری ممکن است ارتباط برقرار کرده باشد بعضی افراد زندگی را به جهنم تبدیل میکنند و با بی میل جنسی و عاطفی به همسر واکنش نشان می¬دهند، بعضی دعوا و مشاجره را هم اضافه می¬کنند ، بعضی ممکن است قهر کنند و خانه پدری خود بروند، بعضی ممکن است با افشای داستان، حیثیت اجتماعی شوهر را در خانواده و محیط کار لطمه بزنند، بعضی ممکن است بخواهند از شوهر خود انتقام گرفته و روابط غیراخلاقی با مرد دیگر برقرار کنند، بعضی ممکن است آن خانم مورد نظر را به روز سیاه بنشانند و بعضی هم از یک یا چند مورد از مسایل فوق استفاده کنند، ولی گاها بعضی از زنان هم وجود دارند به محض مواجه شدن با این مشکل از خود سوال می¬پرسند1- چرا همسر من رابطه بیرونی برقرار کرده است شاید اشکالی در کار من هم باشد، شاید طراوت رابطه جنسی و عاطفی ما کمرنگ شده است، شاید من نتوانسته ام نیازهای جسمی و روحی او را براورده کنم، شاید آن زن در حال فریب همسر من است و همسرم ناخواسته وارد این داستان شده است، و شاید همسرم تنوع طلب و چشم چران است من که چیزی در زندگی برایش کم نگذاشته ام و سوالات دیگر، سپس از خود می¬پرسد: بهترین راهکار برای حل مشکل چیست؟ چطور طراوت رابطه جنسی زناشویی را دوباره زنده کنم؟ از چه راههایی همسر را به آغوش گرم خانواده برگردانم؟ با چه کسی مشورت کنم آینده اعتبار زندگیمان تخریب نشود و……. به این حالت، مهارت حل مساله می¬گویند.
3- عدم هماهنگی جسمی و روانشاختی : گاها ممکن است مثلا مرد رابطه زناشویی در شب را دوست داشته باشد ولی زن در روشنایی یا محیط رومانتیک، مرد دوست داشته باشد تمام لخت باشد ولی زن نیمه لخت و برعکس، مرد هر روز رابطه زناشویی بخواهد زن وقتی آمادگی روانی دارد و برعکس، مرد مثلا از زنان بور خوشش بیاد و زن از مردان چهار شانه و شریک زندگی متضاد با این تصویر ذهنی باشد، سلایق مرد و زن در طول زندگی در خصوص همسر مناسب عوض شود و فرد پشیمان از ازدواج گردیده باشد یا ازدواج اجباری صورت گرفته باشد، مرد یا زن در طول زندگی از فرد دیگری خوششان بیاید و نکته مهم اینکه اکثر مردها در عرض 6 ماه تا یکسال نسبت به چهره و فیزیک زن شور و شوق قبلی را نخواهند داشت و زنان باید با روشهای علمی، طراوت رابطه جنسی را زنده نگه دارند( این زمان در زنان نسبت به مردان اکثرا 2 تا 4 سال طول خواهد کشید و مردان هم باید حتما در این خصوص تلاش خود را بکنند)
4- عدم مهارت رابطه جنسی زناشویی : یکی از علل مهم سرد مزاجی بخصوص در زنان، همین مساله است. زنان چون برای رسیدن به ارگاسم نیازمند حداقل 15 تا 20 دقیقه پیش نوازی قبل مقاربت هستند و این زمان در مردان بین 1 تا 5 دقیقه است با شروع زودهنگام مقاربت توسط مرد، امکان ارگاسم کافی و به موقع از زن در اکثر موارد گرفته می¬شود و وقتی این حالت مرتب تکرار شود و زن ببیند که شوهر فقط به دنبال ارضا جنسی خود است بتدریج نسبت به شوهر بی میل جنسی پیدا می¬کند. یا مردان و زنان در بعضی وضعیتهای مقاربت مثلا صورت به صورت یا بغل به بغل و…بهتر دچار ارضای غریزه جنسی می¬شوند و بی¬توجهی به این مساله میتواند مشکل ساز شود. عدم رعایت بهداشت زوجین می¬تواند به شدت میل جنسی را تحت تاثیر قرار دهد، زوجینی که نقاط حساس همدیگر را برای اوج ارضا جنسی کشف نمی¬کنند، زوجینی که حین رابطه زناشویی، از واژه های مورد علاقه همدیگر استفاده نمیکنند و بیشتر شبیه مجسمه هستند، زوجینی که بیش از حد به سر و وضع ظاهری همدیگر از جنبه جسمانی مردانگی و زنانگی توجه می¬کنند و جنبه های انسانی و معنوی هم را نمی¬بینند، زوجینی که هم در زندگی غیرجنسی و هم در زمان مقاربت، دستوری و تحکمی برای انجام مقاربت با یکدیگر رفتار میکنند،زوجینی که خیلی نگران شکل و اندازه دستگاه تناسلی خود هستند مثلا بعضی آقایان نگران کوچکی آلت تناسلی خود هستند و باعث اختلال عملکرد جنسی شان می¬شود و متاسفانه تبلیغات ماهواره و جامعه هم اثر سوء بیشتری در این قضیه می¬گذارد در حالیکه لذت جویی جنسی حتی با یک آلت تناسلی ده سانتی متری هم براحتی ممکن است و در واقع رابطه زناشویی یک نوع مهارت است و اندازه دستگاه تناسلی به هیچ وجه در این میان مهم نیست، زوجینی که بلافاصله بعد رابطه زناشویی، پشت به هم می¬کنند یا بستر را ترک می¬کنند یا می¬خوابند( مخصوصا در مردان) بدون اینکه مراحل آرام سازی نهایی همسر خود را اتمام کنند و…
5- تربیت و مخصوصا تربیت جنسی: متاسفانه مقوله تربیت جنسی در جامعه ایران حداقل در سطح کلان، از استانداردهای لازم فاصله زیادی دارد و افراد مخصوصا زنان، از کودکی مواجه با صحبتهایی از قبیل منفور بودن یا زشت بودن یا قبیح بودن و…میل جنسی می¬شوند و اینکه سکس، مختص خانمهای محترم نیست و با این شعارهای غیرعلمی ، ناخودآگاه و خودآگاه فرد را نسبت به مسایل جنسی، شرطی منفی می¬کنند که به شدت در آینده می¬تواند در خصوص عملکرد جنسی مشکل ساز شود به جای گفتن اینکه غریزه جنسی ، موهبت خداوند است و باید مطابق با باورهای عرفی و دینی برای سلامت فرد و جامعه اقناع شود و بسیار پسندیده و لذت بخش است اگر اخلاق انسانی در آن لحاظ شود.همچنین تربیت سخت گیرانه افراطی یا در جهت معکوس، مسامحه آمیز می¬تواند تربیت کودک را در معنی کلان تحت تاثیر قرار دهد.
6- الگوبرداری از فیلم های مبتذل : یکی از مشکلات عدیده در سردمزاجی زوجین، باور دروغ های موجود در این فیلم ها در خصوص اندازه آلت تناسلی یا طول مدت جنسی یا شدت لذت جنسی یا نوع حرکات جنسی و…می¬باشد که این موارد اکثرا غیرواقعی و فقط برای فروش بیشتر فیلم و جذابیت آن طرح ریزی می¬شوند. در ضمن هنرپیشگان این فیلم ها، چه به صورت اجباری چه بخاطر پول، از انواع روشهایی استفاده میکنند که گاها هم غیر علمی و مغایر با سلامت جسمی و روحی است و بنابراین الگو برداری از اینگونه فیلم ها، اولا زنان را فقط کالایی برای سکس معرفی می¬کند و قبح عمل را از بین می¬برد دوما بجای تبلیغ رابطه زناشویی بر مبنای تعهد و ایمان و صمیمت و عاطفه، تبلیغ بر مبنای رابطه فیزیکی و جسمانی می¬کند و سوما بخاطر عملکرد جنسی تزریق شده هنرپیشگان در ذهن، انتظار اینگونه عملکرد از شریک زندگی که در اکثر مواقع غیرواقعی است ،می¬تواند تعارضات جنسی زیاد و در نهایت سردمزاجی نسبت به همدیگر را رقم زند.
7- تعریف مقایسه ای از شریک جنسی قبلی مثلا نامزد یا همسر قبلی و انتقاد از شریک فعلی : یکی از مخرب ترین کارها، انتقاد از همسر در مقایسه با شریک زندگی قبلی است که مثلا شریک جنسی من اینطور و آنطور بود و تو نیستی یا او خیلی وارد بود با یک زن یا یک مرد چطور برخورد کند و تو چیزی بلد نیستی و….
8- عدم انتقاد درست جنسی : وقتی تعارض جنسی وجود دارد و مثلا فرد از بوی بدن شوهر خود خوشش نمی¬اید باید با چه تکنیکی این مساله را منتقل کند تا بدون کوچکترین تخریب عزت نفس فرد، مشکل حل شود، چه بسا یک انتقاد نادرست جنسی بتواند کل کیفیت رابطه جنسی را تا آخر عمر تحت تاثیر قرار دهد.
9- استرس های شغلی و اجتماعی و خستگی و فرسودگی ذهنی و جسمی هم میتواند میل جنسی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
10- وجود اختلال جنسی دیگر مثل انزال زودرس در مرد یا مقاربت دردناک در زن که بخاطر ترس و اضطراب از عدم رضایت شریک جنسی یا عدم لذت بخش بودن رابطه، ممکن است بی میلی جنسی رخ دهد
11- وجود انواع اختلالات روانپزشکی مثل افسردگی و اضطراب و وسواس و مشکلات خواب و… نوع تیپولوژی شخصیتی و نوع نگاه به جنسیت و شریک جنسی، پرهیز طولانی مدت از رابطه جنسی، سوء استفاده جنسی و غیرجنسی از کودکی و…ترس افراطی از انتقال بیماری جنسی یا ترس از بارداری یا ترس افراطی بخاطر صدمه به جنین حین رابطه جنسی و …، شریک نامطلوب جنسی قبلی و خاطره ماندگار نامطلوب آن، عدم رضایت از تصویر بدنی خود
12- وجود مشکلات تغذیه ای، آلودگی محیط
13- وجود مشکلات جسمانی مثل بیماری قند و تیرویید و قلب و کلیه و کبد…که در افراد با سردمزاجی بهتر است آزمایشات خونی و هورمونی صورت بگیرد.
14- مصرف دارو ( مثلا بیشتر داروها می¬توانند میل جنسی را تحت الشعاع قرار دهند) یا موادمخدر( اکثرا باعث کاهش میل جنسی می¬شوند بعضی انواع هم مثل شیشه در ظاهر در ابتدا باعث افزایش میل جنسی می¬گردد ولی در طول زمان به شدت موجب سردمزاجی شدید خواهد شد) و سیگار و الکل.
15- وجود تمایلات همجنس خواهانه : گاها علت بی میلی جنسی به همسر، وجود اینگونه تمایلات به جنس موافق است.
16- بالارفتن سن : بالا رفتن سن به تنهایی ملاک کاهش میل جنسی نیست مخصوصا اگر شریک جنسی خوب و سلامت جسمانی و روانی برقرار باشد. اکثر زنان در سنین بین 30 تا زمان یائسگی، عملکرد بهتری از نظر میل جنسی و ارگاسم دارند ولی در کل بدلیل کاهش هورمونهای جنسی از 30 سالگی، به هر حال کاهش تدریجی صورت خواهد گرفت که از فردی به فرد دیگر کاملا متفاوت است
16- ژنتیک : عامل بسیار مهمی است و شکل گیری مدارهای مغزی و غدد مغزی و برون ده هورمونی افراد به شدت در این زمینه می¬تواند موثر باشد
درمان :
درمان باید زیر نظر روانپزشک و ترجیحا تیم روانپزشکی و روانشناسی صورت گیرد و در صورت بیماری های داخلی از متخصصین دیگر مانند متخصص غدد یا زنان و زایمان یا جراح کلیه و مجاری ادرار هم کمک گرفته شود.
1- بررسی ازمایشات خونی و هورمونی و رد مشکلات و بیماریهای جسمی و در صورت وجود درمان آن
2- بررسی اختلالات روانپزشکی و در صورت وجود درمان آن
3- بررسی داروهای مصرفی و در صورت لزوم با هماهنگی با پزشک مربوطه تعدیل مقدار ان یا تعویض آن
4- رعایت بهداشت خواب، بهداشت تغذیه، ورزش و دوری از سیگار و بویژه الکل و سایر مخدرها
5- روان درمانی و شناخت درمانی
6- هیپنوتیزم درمانی