کودکان هر لحظه ممکن است از والدین درباره منشأ تولد ، چگونگی به دنیا آمدن، جنسیت و… بپرسند. متاسفانه بسیاری از والدین در این هنگام دست و پای خود را گم میکنند و با تشویش و نگرانی به این میاندیشند که آیا فرزند کوچک آنها دچار انحراف خطرناکی شده است؟ بعضی والدین سعی میکنند این قبیل پرسشها را مسکوت بگذارند، برخی نیز پاسخهای انتزاعی و فانتزی به کودک میدهند، اما برخورد درست والدین با این پرسشها چگونه باید باشد؟
فرزندان ما در زندگی چند نوع رشد را تجربه میکنند: رشد جسمانی، رشد شناختی (تغییر در شیوه تفکر)، رشد اخلاقی (شناخت خیر و شر و تشخیص خوبی و بدی)، رشد اجتماعی (جدا شدن فرزند از خانواده و رفتن او به سمت اجتماع)، رشد روانی (اعتماد به نفس، تقویت اراده و …) و رشد جنسی (تحولات هورمونها و فعالیت غدد جنسی).
شروع کنجکاویهای جنسی
محققین میگویند: کودکی که به سمت رشد جنسی میرود از نظر رشد شناختی نیز تغییر میکند و این هر دو منجر به پرسشها و کنجکاویهایی درباره این گونه مسائل خواهد شد.
به عبارت دیگر، کودکی که رشد شناختی ندارد و هنوز در مرحله نوباوگی و نوزادی است طبیعتا هیچ پرسشی درباره اینگونه مسائل ندارد ، اما هر چقدر رشد میکند و تحولات را در خودش میبیند کنجکاویهایش نیز به همان میزان بیشتر میشود؛ البته اوج این کنجکاویها در دوره بلوغ اتفاق میافتد.شاید به همین علت است که این سنین را سن بحرانی زندگی میشناسیم. تغییرات فیزیکی بدن در این دوره میتواند برای فرد ابهام ایجاد کند.
خانوادههایی که ارتباط مناسبی بین والد و فرزند وجود ندارد شاهد هستیم این مسائل (پرسشهای جنسی) در گروه همسال بررسی میشود که چه بسا به دلیل نداشتن اطلاعات درست، موجبات گمراهی را فراهم میکند بنابراین بسیار حیاتی است که والدین با در نظر گرفتن مقطع سنی کودک به پرسشهای او پاسخ دهند وگرنه فرزندشان به سمت دوستان و همسالان خود گرایش یافته و در فضایی نامطلوب اطلاعات گمراه کنندهای دریافت خواهد کرد.
بسیاری از والدین گمان می کنند که آموزش مسایل جنسی را می توان در گفتگویی خلاصه کرد و ان را به بعد موکول می کنندو آن وقت «یکی از این روزها» پدر و مادر، کودک خود را که دارد به دوران بلوغ پا می گذارد، به کناری خواهد کشید و در خلوت «حقایق زندگی» را به او خواهد گفت. به پسرها در مورد خطرات ناشی از بیماری های مقاربتی هشدار داده خواهد شد و به دخترها، خطرات ناشی از بارداری، اما آموزش مسائل جنسی باید پیش از این شروع شود.کودکان تفاوت های جنسی را امری مسلم نمی دانند. تفاوت های جنسی راز مهمی برای آنان به حساب می آید و آنها ترس و توضیحاتی خیالی در مورد تفاوت های جنسی در ذهنشان پرورش می دهند. وقتی کودک در می یابد که بین پسرها و دخترها تفاوت های آناتومیکی وجود دارد، فرصت خوبی است برای تاکید روی تفاوت ها، نه کاستن از آن تفاوت ها، پیام ها در مورد تفاوت های جنسی باید آشکار و قطعی باشد تا از اغتشاش فکری کودک که ممکن است در شناخت هویت جنسی اش پیش آید، جلوگیری شود.
تبعات دروغ به کودک
والدین باید به خاطر داشته باشند هیچگاه نباید در هیچ مقطع سنی به کودکان پاسخ غلط داده شود. در دوران کودکی، فرزندان ما بسیار زودباور هستند. اگر به آنها گفته شود شما را از بیمارستان خریدهایم یا خدا شما را از آسمان برای ما فرستاده است و … به احتمال زیاد باور میکنند و در خیالپردازی هایشان به کار میبرند اما آنها به طور مسلم با بزرگ تر شدن خود پی به نادرستی این اطلاعات میبرند و حکم صادر میکنند: « پدر و مادر من دروغ گفتهاند ، در نتیجه پدر و مادر من دروغگو هستند بنابراین میتوانند دروغهای دیگری هم بگویند و اتفاقا به خاطر این که میتوانند دوباره دروغ بگویند پس غیرقابل اعتماد هستند. پس من بعد از این مشکلات و سوالاتم را با آنها در میان نخواهم گذاشت.»
همان طور که در این نتیجهگیریهای سلسلهای میبینید موضوع جدیتر از آن است که تصور میکنیم. یک دروغ به نظر مصلحتی که شاید اهمیت چندانی برای والدین نداشته باشد در درازمدت میتواند ریشه جدایی فرزند از کانون خانواده باشد.
چرا اینگونه مسائل به تابو تبدیل میشود؟
آموزش و راهنمایی در دوره بلوغ اهمیت بسیار زیادی دارد. واقعا والدین باید به ضرورت این راهنماییها پی ببرند و تغییرات جسمی و ذهنی دوره بلوغ را در فضایی مثبت و با ادبیاتی صحیح برای فرزندانشان شرح دهند.چه اشکالی دارد والدین ما ورود فرزندشان از دوره کودکی به دوره نوجوانی و جوانی را به او تبریک بگویند. نکته مهمی که والدین باید به آن توجه کنند این است که اگر واقعا پاسخی به پرسشها و ابهامات فرزندشان ندارند او را نزد مشاور و روانشناس ببرند. خیلی مهم است که در این دوره فرزند ما آگاهیهای صحیحی درباره اینگونه مسائل داشته باشد تا آنها به تابویی در ذهن او تبدیل نشوند وگرنه دریافت نکردن اطلاعات درست میتواند تاثیر منفی در زندگی زناشویی او داشته باشد از طرفی به تحریک کنجکاویهای او در دوره کودکی نیز منجر میشود.نیازی به بازگویی جزییات نیست .والدین باید درباره توضیحات و رفتارهای خودشان بسیار محتاطانه عمل کنند. متاسفانه بعضی والدین از آن طرف بام میافتند و توضیحاتی میدهند که نیازی به آن حجم از ورود به جزییات نیست.وقتی والدین به پرسشهای کودکانشان اهمیت میدهند و پاسخهای سنجیدهای برای ابهامهای آنها دارند ، ذهن فرزندانشان به سمت آرامش سوق مییابد ، در صورتی که فرار از سوال یا پاسخهای فانتزی ذهن کودک را بیشتر درگیر موضوع میکند.
لزوم آگاهی والدین به دورههای رشد
قبول داریم که پاسخ به پرسشهای جنسی کودک و نوجوان تا اندازهای دشوار است، اما تجربیات موجود نشان میدهد والدین میتوانند با پاسخهای درست خود به کودک کمک کنند سریعتر و سالمتر به آگاهیهای صحیح برسد.
برای مثال در پاسخ به سوال: چگونه انسان ها صاحب فرزند می شوند؟ درکودکان زیر 6 سال میتوانید بگویید وقتی یک زن و مرد با هم ازدواج میکنند خداوند اراده میکند آنها صاحب فرزند شوند. بسیاری از کودکان زیر 6 سال این پاسخ را میپذیرند ، وقتی هم که بزرگ شدند متوجه میشوند شما دروغ نگفتهاید.اما جواب پرنده ها برای آن ها فرزند می آورند ،حتی اگر برای کودکی در این سن قابل قبول باشد ،اما در آینده ای نزدیک می فهمد که به او دروغ گفته اید.ازسوی دیگر پزشکان متخصص معتقدند وقتی والدین به پرسشهای کودکانشان اهمیت میدهند و پاسخهای سنجیدهای برای ابهامهای آنها دارند ، ذهن فرزندانشان به سمت آرامش سوق مییابد ، در صورتی که فرار از سوال یا پاسخهای فانتزی ذهن کودک را بیشتر درگیر موضوع میکند.فراموش نکنید صحبت درباره این موضوع تنها زمانی باید باشد که کودک کنجکاوی نشان میدهد یا سوالاتش را میپرسد، بنابراین وقتی کودک سوالی درباره مسائل جنسی نمیپرسد نیازی به توضیح دادن نیست.